بحثی درباره غلطهای مصطلح
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۰۰۸۷۰
علیاشرف صادقی میگوید: کلمات بسیاری وجود دارد که سعدی و حافظ و مولوی به صورت دیگری به کار بردهاند و امروزه در نتیجه تحول زبانی به صورت دیگری به کار میرود و ما نمیتوانیم تلفظهای امروز را به زور به تلفظهای قرن هفتم برگردانیم، اصلا نمیشود زیرا عامه مردم اینطور تلفظ میکنند. عدهای آمدند و آنها را غلطهای مصطلح خواندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این زبانشناس و استاد دانشگاه در گفوگو با ایران اکونومیست درباره غلطهای مصطلح، اظهار کرد: زبان پدیده بسیار پیچیدهای است زیرا با مغز انسان ارتباط دارد و مغز انسان هم بسیار پیچیده است و هنوز کامل آن را نشناختهاند. زبان دائم تغییر و تحول پیدا میکند. مقداری از علل تحول زبان را هنوز نتوانستهاند دریابند، البته مقداری از علل تحول زبان هم معلوم است؛ مثلا واژههایی که از زبانهای دیگر وارد زبان مبدا میشود. در برخورد زبان فارسی با زبان عربی تعدادی کلمه از عربی به زبان فارسی وارد شده یا واژههایی از زبان فرانسه و انگلیسی به زبان فارسی وارد شده است. علت ورود این کلمات هم مشخص است؛ مثلا مفاهیمی چون حج، خمس، زکات و... را در فرهنگ ایرانی نداشتیم و بعد این کلمات بر زبان فارسی وارد شد یا با آمدن تکنولوژی از غرب به ایران واژههایی نیز همراه آنها آمد؛ کولر، رادیو، تلویزیون، تلگراف و کامپیوتر که بعدها رایانه را برایش ساختند.
او افزود: تغییر زبان هم دلیل فرهنگی دارد و هم دلیل تمدنی؛ زمانی که دو تمدن با یکدیگر برخورد کنند، بر زبان و فرهنگ یکدیگر تأثیر میگذارند و واژههایی با خود میآورند که در جامعه پذیرنده فرهنگ نیست. ما فکر میکنیم در دوران ساسانیان هیچ واژه خارجی در زبان پهلوی نیست اما زمانی که واژهها را ریشهیابی میکنیم میبینیم واژههایی که مربوط به سنگهای گرانبها است مانند الماس و یاقوت و زمرد و سیم اغلب از زبان یونانی آمده است یا کلماتی که مربوط به داروها هستند، اغلب هندی هستند زیرا آنجا سرزمین سرسبزی بوده و گیاهان دارویی در آنجا پرورش پیدا کرده و به ایران میآمدند. یا واژههایی از زبان آرامی و سریانی وارد زبان فارسی شدهاند؛ اسطوخودوس، یاسمن و نرگس از زبان یونانی آمدهاند و یا نیلوفر هندی است.
صادقی با بیان اینکه زمانی که واژهای از زبانی به زبان دیگر وارد میشود، تلفظ آن مطابق زبان پذیرنده عوض میشود، گفت: زبان پذیرنده، قواعد آوایی، واجها و آواهای خود را دارد. مثلا ما در زبان فارسی واجهای «پ»، «گ»، «چ» و «ژ» داریم که در زبان عربی نیست، در زبان عربی «ث»، «ط» و «ح» دارند که ما نداریم. آواها به ندرت از زبانی به زبان دیگر منتقل میشوند. گاه واژهای با آواهایی که گفته شد، وارد زبان عربی شده و بعد شکل معرب آن دوباره به زبان فارسی وارد شده است؛ مثلا جوراب که معرب گوراب است. «گ» آوایی فارسی است که عربها غالبا به «ج» تبدیل کردهاند. یا «گناه»، «جناح» شده است. یا آنها «پ» را که ندارند به «ف» بدل کردهاند؛ مثلا «پارس» به «فارس» تبدیل شده و «پارسی» به «فارسی» و ما آنها را دومرتبه از عربی گرفتهایم؛ یعنی شکل معربش نام زبانِ خودمان و منطقه فارس را از عربها گرفتهایم.
او خاطرنشان کرد: گاه اصل واژههایی که از زبان فارسی به عربی رفته و به اصطلاح عربیزه شدهاند و ما دومرتبه از آنها گرفتهایم، فراموش شدهاند؛ به عنوان مثال «تاج» معرب واژه «تاگ» است که حتی در زبان ارمنی با «گ» باقی مانده است و به «تاجوَر»، «تاگَوُر» میگویند. این درحالی است که ما «تاگ» اصلی را از دست داده و «تاج» را گرفتهایم و الان این واژه، واژه معیار ماست. تعداد واژههای اینچنینی بسیار است.
این استاد زبانشناسی یادآور شد: ما هیچ واژهای را که «ط»، «ض» و «ث» دارد، نمیتوانیم مانند عربها تلفظ کنیم. هر چه «ث» باشد، به شکل «س» تلفظ کنیم زیرا این آوا را در زبان فارسی نداریم. ما در زبان فارسی میگوییم «عَطْر» برخی میگویند تلفظ صحیحش «عِطْر» است. ما چنین چیزی را نمیپذیریم و میگوییم چرا فقط به زیر و زبر این کلمه پرداخته و فقط دیدهاید عربها از کسره استفاده میکنند و ما از فتحه. درحالی که اگر درستی و غلطی در کار باشد باید، «ع» و «ط» را هم مثل عربی تلفظ کنیم که نمیشود و فارسیزبانان آنها را ندارند. گاه برخی از این حرفهای غیرعلمی میزنند.
صادقی با بیان اینکه گاه به دلیل آواشناختی، حروف کلمات را قلب (جابهجایی دو حرف) میکنند، ادامه داد: عوام به عکس میگویند «عسک»؛ عسکش را انداخت. این تبدیل دلیل آواشناختی دارد و زمانی که دو حرف «ک» و «س» کنار هم قرار میگیرند، در زبان فارسی قلب میشود. گاه به واژههای اصیل خودمان که برمیگردیم میبینیم بسیاری از واژههای پهلوی، در زبان فارسی مقلوب شده است؛ به طور مثال ما میگوییم «برف» که در زبان پهلوی به شکل «بفر» بوده یا «نرم» در پهلوی «نمر» گفته میشده است. در واقع زمانی که «ر» در مرحله دوم قرار داشته، گرایش داشته عکس شود و در ابتدا بیاید. در نتیجه «بفر» و «نمر» به «برف» و «نرم» بدل شدهاند. زمانی که زبانشناسان به دنبال علل آوایی آن رفتند متوجه شدند این تلفظ برای ایرانیها آسانتر بوده پس زبان دچار تحول شده است.
او خاطرنشان کرد: کلمات بسیاری وجود دارد که سعدی و حافظ و مولوی به صورت دیگری به کار بردهاند و امروزه در نتیجه تحول زبانی به صورت دیگری به کار میرود و ما نمیتوانیم تلفظهای امروز را به زور به تلفظهای قرن هفتم برگردانیم، اصلا نمیشود زیرا عامه مردم اینطور تلفظ میکنند. عدهای آمدند و آنها را غلطهای مصطلح خواندند. اگر منظور این است که تلفظ قدیمیتر صحیح است و تلفظ جدیدتر غلط پس ما نرم و برف را هم باید بگوییم تلفظ جدیدتر است و غلط. اما اینطور نیست زیرا آنها جا افتادهاند و تلفظ قدیمی از بین رفته است.
این زبانشناس با یادآوری اینکه ما تلفظ کلمات انگلیسی و فرانسه را هم ما مطابق زبان خودمان عوض کردهایم، اظهار کرد: ما تا صد سال پیش در زبان فارسی گفتاریمان خیلی کم «ژ» داشتیم، کلماتی که «ژ» دارند از زبان فرانسه به زبان ما وارد شدهاند اما عوام آنها را با «ج» تلفظ کردند مثلا «آژان» که وارد شد، مردم میگفتند «آجان»، هنوز هم «آجان» میگویند که بعدها واژه پاسبان را زنده کردیم و به جای «آجان»، «پاسبان» گفتیم. یا کلمه «گاراژ» که از فرانسه آمده بود، عوام «گاراج» میگفتند، یا حتی شنیده بودم مردم به میدان «ژاله» میگفتند، «میدان جاله». این تغییر مطابق عادت زبانی زبان پذیرنده بوده است. زمانی که به دنبال دلایل آواشناسی آن رفتم، دیدم تعداد زیادی از کلمات ما که «ز» دارد در مرحله قبلتری «ژ» داشته است. دو کلمه «گاراج» و «آجان» کلمات جدیدی هستند که ما اصلش را میدانیم. البته دیگر گاراژ جا افتاده و بیشتر پذیرفته شده تا «گاراج» اما کسی «آجان» را «آژان» نمیگوید و اگر کسی از این واژه استفاده کند، میگویند خیلی فرنگی است.
او ادامه داد: مرز اینکه کلمهای در زبان معیار و در میان درسخواندگان پذیرفته میشود، کجاست؟ باید بگویم این موضوع مرز مشخصی ندارد، اگر واژه در زبان مردم کاملا جا افتاد و به کار رفت، یواش یواش در زبان خواص هم دیده میشود. مثلا همه ما میگوییم «آجودان» درحالی که اصل این کلمه فرانسه و به شکل «آژودان» است. اما آنقدر آجودان نوشته شده، که کلمه پذیرفته شده است و دیگر کسی «آژودان» را قبول ندارد. ما کلماتی را که خیلی جا افتاده، قبول میکنیم اما زمانی که جا نمیافتد میگوییم غلط مصطلح است. همیشه اینطور بوده است. برخی معتقدند شکل قدیمیتر کلمات که در نوشتهها آمده، شکل صحیح است و شکلهای جدید و تحولیافتهتر غلط است و میگویند غلط مصطلح، اما زمانی که خیلی جا بیفتد و شکل اصلی را از زبان بیرون کند، دیگر میپذیرند و کسی نمیتواند بگوید غلط است، این غلط رایج به مرور پذیرفته میشود.
علیاشرف صادقی با تأکید بر پذیرش این اصل کلی که در طول زمان تلفظ واژهها مانند معنایشان به دلایل مختلف تغییر میکند، توضیح داد: زبان ما فارسی است که در زبان پهلوی به آن «پارسیک» میگفتند و در دوره هخامنشیان میگفتند «پارسیکا». آن زمان آخر کلمات فتحه داشته که به تدریج افتاده است مثلا «دستْ» که «دستَ» بوده است. ما خبر نداریم آن زمان که این فتحه افتاده و این تحول صورت گرفته، عدهای به آن ایراد گرفتهاند یا نه. زمانی که از زبان ساسانیان که به غلط آن را «پهلوی» میخوانیم به فارسی دری آمدهایم، شکل کلمات عوض شده است. کلماتی که «ـه» پایانی دارند، پیشتر «گ» داشتهاند مثلا «بنده» در آن زمان، «بندگ» بوده یا «جامه»، «جامگ» بوده، «نامه»، «نامگ» یا «دانا»، «داناگـ بوده است. کلمات بیشتر از پایان ساییده میشوند، در واقع انرژی گوینده در پایان کمتر است و به تدریج ساییده میشود، در نتیجه واجهای پایانی از واژه میافتد (البته گاه واژهها از ابتدا و میانه هم ساییده میشوند) مثلا «بندگ» میشود «بنده» اما زمانی که جمع میبندیم میشود «بندگان». این «گ» دیگر در پایان واژه نیست که بیفتد بلکه در وسط بوده و حفظ شده است. خب یک فرد عامی متوجه نمیشود که چرا مفرد میشود «بنده» اما زمانی که جمع میبندیم، میشود «بندگان» یا «هفته» زمانی که «ی» نسبت میگیرد، میشود «هفتگی»، «خانواده» میشود «خانوادگی» اما «سرمه»، «سرمگی» نمیشود بلکه «سرمهای» میشود یا « قهوه»، «قهوگی» نمیشود بلکه «قهوهای» میشود. البته گاه این قاعده زبان فارسی را به کلمههای عربی هم تسری دادهایم مثلا «جمله»، «جملهای» نشده بلکه «جملگی» شده است. یا کلمه مغولی «شِحنه» که شحنگی یا «خیمه» را «خیمگی» گفتهاند. البته در مناطقی از خراسان به «مکهای»، «مکگی» و به «سرمه» «سرمگی» میگویند که نشان میدهد در منطقه خراسان این قاعده نسبت به مناطق دیگر قویتر عمل کرده است. الان به کسی که در زبان فارسی بنویسد «قهوگی» میخندند اما کاری به «هفتگی» و «خانوادگی» ندارند.
او در ادامه بیان کرد: «روزنامه» در فارسی «روزنامگ» بوده است که عربها آن را از ما گرفته و میگویند «روزنامج» یا «برنامگ» را از ما گرفته و میگویند «برنامج». زمانی که روزنامج جمع بسته میشود به «روزنامجات» تبدیل میشود و ما آن را از عربی گرفتیم و در ادامه کلمات دیگری ساختیم مثل عطریجات، کارخانجات و ادارجات. خب ادبا بیایند تکلیف اینها را مشخص کنند. ما زبانشناسان میگوییم هرچه اکثریت مردم گفتند، درست است و اگر کلمهای وارد شد تلفظ آنها مطابق تلفظهای بومی زبان پذیرنده تغییر پیدا میکند.
او با یادآوری اینکه زبان امر پیچیدهای است، گفت: زبانشناسان این را نمیپذیرند که وامواژهها را به صورت اصل آنها تلفظ کنند. در زبان انگلیسی «سِنتِر» یعنی مرکز یا «لِتِر» یعنی نامه. اصل این کلمات فرانسوی هستند و آنها میگویند «لِتْر» و «سانتر». هیچ استاد انگلیسی نمیگوید «لِتْر»، تلفظ صحیح واژه است و دیگر نگویید «لِتِر». یا «لوسْـتْر» کلمه فرانسوی است که سه حرف صامت پشت هم دارد و چون ما در زبان فارسی، کلماتی که در پایان سه صامت پیاپی داشته باشند نداریم آن را به «لوسْتِر» تبدیل کردهایم. یا میگوییم «تمر» اما مینویسیم «تمبر» با سه صامت پشت هم که برای راحتی تلفظ «ب» را انداختهایم و کسی نمیگوید غلط است. در دوران سربازیام در سیستان و بلوچستان، شخصی بود که پاکت نامه و تمبر میفروخت و «تمبر» را « تَمبَر» تلفظ میکرد که در گویش آنها، درست است اما در فارسی معیار درست نیست. زبانشناسان میگویند ملاک درستی و نادرستی کلمه، جا افتادن، جا نیفتادن و یا به اندازه کافی جا نیفتادن آنهاست. اما باید بپذیریم کلماتی که از زبانهای مختلف، خواه ناخواه وارد زبان ما میشوند، به مرور شناسنامه ملی زبان مقصد را میگیرند و در کشورما شناسنامه فارسی میگیرند.
علیاشرف صادقی در پایان با اشاره به کتاب «غلط ننویسیم» زندهیاد ابوالحسن نجفی گفت: بسیاری از حرفهایی که دوست بسیار عزیز، نجیب و شریفمان در کتاب «غلط ننویسیم» گفته، از دید زبانشناسی غیر قابل قبول است زیرا به تحولات زبانی توجه نشده است اما این کتاب شده کتاب راهنمای روزنامهنگاران و خبرنگاران. ما با ابوالحسن نجفی صحبت کردیم که در ویراست سوم کتاب، از بخشهایی از نظریاتش عدول کند همانطور که در ویراست دوم انجام داد اما عمرش کفاف نداد ویراست سوم آن را چاپ کند و فرشته مرگ او را از میان ما برد.
منبع: خبرگزاری ایسنا
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: صورت دیگری به کار زبان فارسی وارد شد زبان فارسی غلط های مصطلح اما زمانی زبان شناسان جا افتاده تحول زبان وارد زبان واژه هایی زبان عربی وارد شده واژه ها شده اند عرب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۰۰۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبدیل افکار خاموش ذهن به گفتار| ابزاری که اندیشه را واژه میکند!
خبرگزاری علموفناوی آنا- هدا عربشاهی: استفان هاوکینگ، اخترفیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی که بیشاز هرچیز بهدلیل مطالعاتش درباره سیاهچالهها شناخته میشد، از اواخر میانسالی بهطرز روبهرشدی برای برقراری ارتباط با دیگران با مشکل مواجه شد. آتروفی عضلانی نخاعی پیشرونده، بیماری حادی که در سن ۲۱ سالگی به او حملهور شد علاوهبر فلجی ماهیچههای مورد نیاز برای راهرفتن و نوشتن، بهتدریج عضلاتی را که در صحبتکردن نقش دارند درگیر کرد بهطوریکه او سالها فقط با انقباض ماهیچههای گونه و انتقال این حرکات ازطریق حسگرهای فروسرخ به رایانه، توان نوشتن و صحبتکردن داشت. اما زمانیکه او به سن ۷۱ سالگی رسید، قدرت ماهیچههای گونهاش هم به مرور تحلیل رفت و بهاینترتیب، یکی از پویاترین ذهنهای علم قادر بود فقط یک کلمه در دقیقه بنویسد. ازاینرو، سال ۲۰۱۳ شرکت آمریکایی اینتل، پیشگام در فناوریهای تراشه و سامانههای رابط کاربری، دستگاه جدیدی ساخت که به این دانشمند اجازه میداد هر ۶۰ ثانیه ۵ تا ۱۰ کلمه بنویسد و حرف بزند. این سامانه که برپایه فناوری تشخیص چهره بود نهفقط حرکات عضلات گونه، که حرکات دهان و ابروها را هم ثبت میکرد و بهاینترتیب، هاوکینگ میتوانست از آن برای انتخاب حروف روی صفحه نمایشگر رایانه، نوشتن واژهها و عبارات و تبدیل آنها به صدای الکترونیکی استفاده کند. اگر امروز این فیزیکدان انگلیسی زنده بود شاید میتوانست به استفاده از نمونههای اولیه دستگاههایی که به مدد هوشمصنوعی افکار را میخوانند و آنها را به کلمات تبدیل میکنند برای برقراری ارتباط با سرعتی بیشتر امیدوار باشد.
هوشمصنوعی سکوت ذهن را میشکند
از سال ۲۰۱۹ گروهی از دانشمندان دانشگاه کلمبیا در کانادا به سرپرستی پژوهشگر ایرانی، نیما مسگرانی، با کمک هوشمصنوعی گامهای رو به جلویی را برای تحقق رویای امکان تبدیل افکار خاموش ذهن به گفتار برمیدارند. به اعتقاد این دانشوران، آنچه که درحالحاضر قدمهای نخستین خودش را میپیماید ظرف یکدهه آینده به واقعیتی دردسترس تبدیل خواهد شد. تیم نیما مسگرانی مشغول توسعه الگوریتمی است که بااستفاده از هوشمصنوعی و استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام قادر است سیگنالهای مغز را به کلمات گفتاری تبدیل کند.
همچنین یکسال پیشاز آغاز این پروژه، یعنی سال ۲۰۱۸، گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه تورنتو، سامانهای را توسعه دادند که امکان بازآفرینی تصویر ذهنی را روی صفحه نمایشگر میسر میکرد. این سامانه زمانی مفید است که شخصی بخواهد چهرهای را تشخیص دهد که در ذهنش واضح است، اما قادر به توصیف آن برای کارشناسان تشخیص چهره یا کشیدن آن روی کاغذ نیست و با کمک این سامانه و به لطف اسکن افکار، بازنمایی آن چهره امکانپذیر میشود. آزمایش این پژوهشگران، نمونهای از افرادی را شامل میشد که عکسی از صورت انسانی به آنها نشان داده شده بود و هنگام انجام الکتروآنسفالوگرام آنها باید درباره تکتک جزییات چهره فردی که تصویرش را دیده بودند فکر میکردند و همزمان، دستگاه ثمره آن افکار را روی صفحه نمایشگر میکشید و بازنمایی میکرد. درنهایت چهره شخص در عکس بهطور کامل روی نمایشگر ظاهر میشد.
اما نیما مسگرانی، سرپرست گروه پژوهشگران دانشگاه کلمبیا در این تحقیقات بر ابزار خاصی بهنام «ووُکدر» بهمعنی «رمزگذار صوت» تکیه کرد. این دستگاه قادر است هر سیگنال صوتی را بهصورت کدهایی رمزگذاری کند. الگوریتمهایی با قابلیت یادگیری جملات و داستانهای کوتاه و بازتولید کلمات و گفتارهای خاص در این دستگاه نصب شدهاند. این همان فناوری است که به سامانه دستیار صوتی الکسا محصول آمازون و سیری محصول اپل اجازه میدهد که به سوالهای کاربران پاسخ صحیح ارائه دهند. این مطالعه دادههایی را از پنج بیمار مبتلا به صرع درحالیکه تحت جراحی مغز و اعصاب بودند جمعآوری کرد. در مغز این بیماران یک سری الکترود کاشته شده بود که به دانشوران اجازه داد همانطورکه بیماران به داستانهایی که چهار نفر مختلف تعریف میکردند گوش میدادند اندازهگیریهای الکتروکورتیکوگرافی جامعی انجام دهند. هر ضبط عصبی حداکثر ۳۰ دقیقه طول کشید.
پساز جمعآوری دادهها، دستگاه رمزگذار صوتی امواج مغزی تولیدشده در قشر شنوایی را خواند و از آنها برای تبدیل آنچه که مغز شنیده بود به گفتار استفاده کرد. سپس صدای تولیدشده با سامانه هوشمصنوعی از هرگونه اصوات مزاحم پاک و درنهایت، دادهها برای شنوندگانی بیرون از این آزمایش پخش شد. بهگفته نیما مسگرانی، شنوندگان تا 75 درصد مواقع توانستند صداها را بفهمند و تکرار کنند که در مقایسه با تلاشهای قبلی بهطور متوسط بینظیر است. او همچنین پیشبینی میکند که این فناوری دستکم تا یک دهه آینده در سطح جهانی در دسترس خواهد بود و هرچند امکان انجام اندازهگیریهای الکتروکورتیکوگرافی (در تماس مستقیم با کورتکس مغز) محدود است، اما بههررو، این آزمایش میتواند پایه و اساس تبدیل افکار انسان به گفتار باشد. گام بعدی، اصلاح الگوریتمها است تا بتوانند کلمات و جملات پیچیده را رمزگشایی کنند، تاحدیکه این فناوری در آینده، واقعا بتواند به نقطه عطفی تبدیل شود که نهفقط در زندگی روزمره، که برای رفاه بیمارانی که بهدلیل بیماریهای تخریب نورونی و آسیبهای مغزی نمیتوانند صحبت کنند هم مفید باشد.
الگوریتمی برای تبدیل فعالیت مغزی به جملات
پساز مطالعات سال ۲۰۱۹ دانشمندان دانشگاه کلمبیا، گروهی از پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در سال ۲۰۲۰ الگوریتمی را توسعه دادند که قادر است امواج مغزی را پردازش و آنها را به جملات معنادار تبدیل کند. براساس دادههای این محققان که در نشریه تخصصی نیچر نوروساینس منتشر شده است، میانگین میزان خطای این مدل برابر با ۳ درصد است. جوزف ماکین، متخصص یادگیری ماشین در این پژوهش میگوید: «واسطهای ذهن و ماشین موفقیت محدودی در رمزگذاری فعالیتهای عصبی نشان میدهند و قادر به رمزگشایی قطعات کلمات یا جملات خاص ساده هستند.» کار ماکین و گروهش با مشارکت چهار داوطلب شروع شد که در مغز آنها هم الکترودهایی برای نظارت بر تشنجهای صرع کاشته شده بود. از داوطلبان خواسته شد تا حدود ۵۰ جمله مختلف را چندبار با صدای بلند بخوانند: جملات سادهای چون «تینا ترنر یک خواننده پاپ است» یا «آن دزدها ۳۰ جواهر را دزدیدند». و همزمان دانشمندان فعالیت مغز آنها را ثبت کردند. سپس الگوریتم هوشمصنوعی که برای تبدیل سیگنالهای مغز به نمایشهای انتزاعی، در قالب رشتههای عددی طراحی شده بود، این دادههای جمعآوریشده را پردازش کرد. در مرحله بعد، این رشتههای عددی را کلمه به کلمه رمزگشایی کرد تا جملات تولید شوند. درطول مرحله آزمایش، سامانه ابتدا جملات بیمعنی تولید میکرد، اما زمانیکه «یاد گرفت» کدام جملات به کدام رشتهها متصلاند و کدام کلمات بیشتر با هم ظاهر میشوند، نتایج بهبود یافت. هرچند دقت تشخیص از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما بهطور متوسط فقط در ۳ درصد جملات خطا شناسایی شد.
انتهای پیام/